آرامش‏

حالتى نفسانى همراه، با آسودگى وثبات‏ بشر، به طور طبيعى در طول زندگى در اين جهان با نگرانى‏ها و اضطراب‏هاى بسيارى رو در رو بوده و همواره براى فايق آمدن بر آن‏ها و از ميان بردن عوامل پيدايش آن‏ها كوشيده است.

يكى از اهداف پيدايش مجموعه بزرگ اختراعات و اكتشافات بشر، خانواده، قبيله، دولت، و ديگر سازمان‏هاى اجتماعى، دين، مذهب، هنر، آداب و رسوم و حتّى گاه جنگ‏ها، دست‏يابى بشر به‏ آرامش‏وآسايش درزندگى بوده است. انديشه‏هاى بشرى و مكاتب و آيين‏هاى گوناگونى نيز در اين جهت به ظهور رسيده‏اند. در اين ميان، اديان ابراهيمى و آيين‏هاى بومى‏نيز وصول به آرامش روح و روان را يكى از مهم‏ترين اهداف خويش قرار داده‏اند. سفارش‏هاى اخلاقى زرتشت در قالب تصوير نزاع مستمّر خير و شر در جهت وصول به آسايش و آرامش وبهروزى انسان و رهايى از رنج و زيان و ناخوشى قابل تفسير است. «1»

كوشش نور براى رهايى از سرزمين تارى در انديشه مانى نيز در همين جهت قابل فهم است. «2»

تلاش براى رسيدن به آرامش و آسايش از دردهاى جسمى و روانى بشر، مورد توجّه بسيارى از آيين‏هاى بومى هند بوده است. «3» آرامش در فلسفه بودا به حالت متمركز و يك‏دل و آرام و نيالوده جان تفسير شده و «نيروانا» برترين و واپسين راه رهايى از چرخه تسلسل وار تولّد دوباره و بيمارى و مرگ بوده و رهايى و وارستگى از هر رنج و عذاب است. «4»

عهدعتيق‏وجديد، سراسرآكنده‏از كوشش‏هاى فرستادگان خداوند براى رهايى بشر از درد و اندوه ساخته و پرداخته خويش و نيل به آرامش و سعادت ابدى در هر دو جهان است. آموزه بشارت و نجات، همواره يكى از بخش‏هاى مهمّ آموزه‏هاى انبياى بنى اسرائيل بوده كه رهايى از رنج و نگرانى فردى و اجتماعى را در خود داشته است. «5» انسان امروز دراثر نگرانى‏ها و ناآرامى‏هاى دنياى جديد، بيش از پيش به احساس امنيّت و آرامش نيازمند بوده، هم چنان در پى يافتن راه‏هاى جديد براى رسيدن به آرامش معنوى است. «6» مكاتب روان درمانى، همگى هدف اصلى خود را رهايى از اضطراب و پديد آوردن احساس امنيّت در انسان مى‏دانند. از ميان كوشش‏هاى فراوانى كه براى پيش‏گيرى از ابتلا به نگرانى و در نتيجه آن، افسردگى و براى روان درمانى افراد مضطرب به عمل آمده، برخى روى‏كردهاى جديد در ميان روان‏شناسان به تأثير دين و ايمان درسلامت روان اشاره دارند. «7» ايمان به خدا از نگاه اين گروه از روان شناسان در خود سرچشمه‏اى بى‏كران ازآرامش و قدرت معنوى را دارا است‏كه هرگونه اضطراب ونگرانى را از انسان زدوده، در برابر هرگونه فشار درونى و بيرونى به انسان مصونيّت مى‏بخشد. روان‏شناسان بزرگى از قبيل ويليام جيمز، كارل يونگ و هنرى لينك به تأثير شگرف ايمان در آرامش روانى، اعتماد به نفس و قدرت روحى انسان تصريح كرده‏اند. «8»

آرامش در دو سطح فردى و اجتماعى قابل بررسى است كه در اين مقاله فقط به بُعد فردى آن توجّه شده است و بعد اجتماعى آن را به مقاله امنيّت واگذاشته‏ايم. مفهوم آرامش در قرآن، از راه كليد واژه‏هايى مانند: اطمينان* (رعد/ 13، 28)، سكينه (فتح/ 48، 4)، سكن (توبه/ 9، 103 و انعام/ 6، 96) و ديگر مشتقّات آن (روم/ 30، 21)، امن (انعام/ 6، 81)، سبات (فرقان/ 25، 47) و تعابير گوناگونى مانند: ربط قلوب (كهف/ 18، 14)، نفى خوف و حزن (فصلت/ 41، 30 و اعراف/ 7، 35) و تثبيت فؤاد (هود/ 11، 120) قابل پى‏گيرى است.

__________________________________________________

 (1). اوستا، دفتر يكم، يسنه هات 30، بند 11؛ يسنه هات 46، بنده 2 8

 (2). زبور، مانى، فرگرد نخست، مزمور 223

 (3). تاريخ تمدن، 1/ 479، 485 و 490

 (4). بودا، ص 555 و 556 و 571

 (5). معجم اللاهوت الكتابى، 321- 325

 (6). آرامش بيكران، ص 87- 155

 (7). دين و روان، ص 178

 (8). قرآن و روانشناسى، ص 335 و 336