دعاى حضرت يونس(ع)

حضرت يونس يكى از پيامبران الهى بود. او زمانى دراز مردم را به توحيد و يكتا پرستى فرا خواند. ليكن اين دعوت و تبليغ طولانى مردم را به راه نياورد و آنان همچنان بر كفر خود لجاجت مى‏كردند. در اين هنگام كه يونس از جهل و كفر آنان به خشم آمده بود، پيش از آن كه از خداوند اجازه گيرد از شهر خارج شد و سر به بيابان گذاشت. رفت تا به‏دريا رسيد. به قدرت الهى يك ماهى بزرگ دهان باز كرد و يونس را بلعيد. يونس بدون آن كه در شكم ماهى هضم شود زندانى شد ودانست اين سزاى آن است كه بدون اذن الهى، مأموريت خود را رهاكرده است.

در چنين شرايطى بادلى شكسته و قطع اميد از همه‏جا، دعا كرد و گفت:

لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنّى‏ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ؛  (1)

خدايا، معبودى به جز تو نيست، منزّهى از هر عيب، به درستى كه من از كسانى هستم كه بر خود ستم كردم.

خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد: ما دعاى او را مستجاب كرديم واو را از غم نجات داديم، و اين‏چنين همه مؤمنان را نجات مى‏دهيم

حضرت يونس كه از شكم ماهى و درياى عميق نجات يافته بود، به‏محل مأموريت خود باز آمد و مردم هم كه در غياب او به خود آمده بودند به گرد او جمع شدند و راه پاكى و خدا پرستى در پيش گرفتند.

چند نكته

1 .خداوند در پايان داستان يونس مى‏فرمايد: وكذلكَ نُنجِى المؤمنين؛ ما اين‏چنين مؤمنان را از غم و گرفتارى نجات مى‏دهيم.» گويا داستان يونس براى اين در قرآن آمده است كه اين قانون كلى و سنّت هميشگى الهى بازگوشود: نجات مؤمنان گرفتار، برنامه دائمى خداست كه درهمه زمان‏ها و مكان‏ها و درتمام نسل‏ها جارى است.

پر واضح است كه اين بشارت و مژده‏اى براى همه ماست.

پيامبر گرامى ما فرمود: آيا شما را راهنمايى كنم به اسم اعظم الهى، كه هر گاه خداوند با آن اسم خوانده شود جواب دهد، و هر گاه با آن اسم از خداوند درخواست شود پاسخ دهد؟ آن دعاى يونس است كه در تاريكى‏ها خواند:

لا إِلهَ إلّا أنتَ سُبْحانَكَ إِنِّى‏ كُنْتُ مِنَ الظّالمينَ

مردى پرسيد: اى رسول خدا! آيا اين دعا مخصوص يونس بود يا براى همه مؤمنان است؟ پيامبر(ص) فرمود: <آيا نشنيدى بقيه آيه را:  وَكَذلِكَ نُنْجِى المُؤمِنينَ.  (2)

2   . عارفان الهى به دعاى حضرت يونس اهميت فراوان مى‏دهند وبدان اهتمام ورزند و آن را ذكر يونسيّه نامند.

3   . دعاهاى معصومان(ع) ريشه قرآنى دارد. چرا كه آنان فرزندان قرآنند و از معرفت زلال قرآنى بهره‏مندند. امام حسين(ع) با اقتباس از دعاى حضرت يونس، در دعاى عرفه گويد:

لا إلهَ إلّا أنْتَ سُبْحانَكَ إنّى‏ كُنْتُ مِنَ الظالمينَ. لا إلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مَنَ المُسْتَغْفِرينَ. لا إلهَ إلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إنّى‏ كُنْتُ مِنَ المُوَحِّدينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مِنَ الخائِفينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مِنَ الوَجِلينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مِنَ الرَّاجينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مِنَ الرّاغِبينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مِنَ المُهَلِّلينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مِنَ السّائِلينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مِنَ المُسَبِّحينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى‏ كُنْتُ مِنَ المُكَبِّرينَ. لا اِلهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ رَبّى‏ ورَبُّ آبائي الأَوَّلينَ؛

به جز تو خدايى نيست، منزّهى از عيب، من از ستمكارانم. به جز تو خدايى نيست، منزهى تو، من از استغفار كنندگانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از يكتا پرستانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى، من از بيمناكان از عذاب توام. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از افراد ترسانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از اميدوارانم. به‏جز تو خدايى نيست، منزّهى‏تو، من از آرزومندانم. به جز تو خدايى نيست، منزهى تو، من از لا اله اِلّا اللَّه گويانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از گدايانم. به جز تو خدايى نيست، منزهى تو، من از تسبيح گويانم. به جز تو خدايى نيست، منزّهى تو، من از اللَّه اكبر گويانم. به جز تو خدايى نيست، منزهى تو كه پروردگار من و پروردگار پدران پيشين منى

1 . انبياء (21) آيه 87.

2 . قوارع القرآن، ص‏67.